برتری مولفه‌های انسانی یا ضعف هواپیماهای بدون سرنشین؟

هدف از ساخت هواپیماهای بدون سرنشین حذف عامل انسانی از نبردهای هوایی و عملیات‌های تجسسی و در کل کاهش خطرات احتمالی برای خلبانان بوده است. اما آیا هواپیماهای بدون سرنشین می توانند هواپیماهای سرنشین‌دار را حذف کرده و جایگزین مطمئنی برای آن‌ها باشند؟

تاریخ ویرایش: 13 خرداد ماه 1391

 در اوایل سال 2008 در ساحل دریای سیاه یک هواپیمای بدون سرنشین گرجستانی بر فراز منطقه خود مختار آبخازیا در حال پرواز بود که توسط یک فروند هواپیمای میگ MIG-29 روسیه ساقط شد. پس از آن روسیه دولت گرجستان را به تجسس اهداف روسیه در منطقه آبخازیا که منطقه مورد مناقشه این دو کشور می باشد متهم کرد و همین امر آتش اختلافات دو کشور را شعله ور ساخت و موجب جنگ میان روسیه و گرجستان گردید.
در این میان در نبرد هوایی جنگنده میگ روسی و هواپیمای بدون سرنشین گرجستان فیلمی از چگونگی انهدام هواپیمای بدون سرنشین توسط یک موشک حرارتی میگ روسی ضبط شد که پس از آن بسیاری از کارشناسان را به این فکر واداشت چرا هواپیماهای بدون سرنشین نمی توانند در نبردهای هوایی در مقابل تهدیدات هوایی مانند جنگنده های سرنشین دار از خود دفاع کنند؟
هواپیمای بدون سرنشین گرجی یک فروند هواپیمای Hermes 450 ساخت اسرائیل بود که در کسری از ثانیه توسط موشک حرارتی جنگنده روسی منهدم شد. کارشناسان با بازبینی فیلم این نبرد و بررسی اطلاعات زمینی و ماهواره ای از اطلاعات هواپیمای سرنگون شده به ناتوانی آن صحه گذاشته و این سوال را مطرح می کنند که آیا هنوز جنگنده های سرنشین دار حاکم مطلق آسمان ها هستند و هواپیماهای بدون سرنشین در پس آنها قرار می گیرند؟ جواب اینست که تا زمانیکه هواپیماهای بدون سرنشین بتوانند برتری خود را به هواپیماهای سرنشین دار اثبات کنند و در عمل آنرا نشان دهند زمان زیادی باقیست و هم چنان هواپیماهای سرنشین دار حاکم مطلق بنردهای هوایی خواهند بود و هواپیماهای بدون سرنشین تنها می توانند نقش مکمل را برای آنها ایفا کنند و نه به عنوان جایگزین بتوانند تمامی وظایف آنها را انجام دهند.

برتری المان های انسانی یا ضعف هواپیماهای بدون سرنشین ؟

در اینجا دلایل زیادی بر ضعف هواپیماهای بدون سرنشین به نسبت هواپیماهای سرنشین دار وجود دارد که مهمترین آنها وجود عامل تصمیم گیر انسانی در هواپیماهای سرنشین دار است که برتری مطلق دارد. هواپیماهای بدون سرنشین محدودیت فنی و تاکتیکی دارند و برای انجام تمامی توانایی های خود سیستم های آسیب پذیری هستند و در نبردهای هوا به هوا نمی توانند بطور دائم و مشخص از یک تهدید هوایی خود را پنهان کنند و در امان بمانند. به همین دلیل بهترین نوع استفاده و ماموریت هواپیماهای بدون سرنشین در نظارت و تجسس زمینی و هوایی و ارسال اطلاعات و یا بمباران اهداف ثابت زمینی در مناطقی می باشد که تهدیدات هوایی وجود نداشته باشد. چراکه به هنگام مواجهه با یک هواپیمای سرنشین دار دیگر توانایی مقابله و و مبارزه با آنرا نخواهد داشت. بهمین دلیل است که آمریکا از هواپیماهای بدون سرنشین خود به طور گسترده در مناطقی نظیر افغانستان و عراق به منظور شناسایی و تجسس و یا بمباران برخی مناطق خاص استفاده می کند چراکه در این مناطق تهدید هوایی جنگنده ها متوجه آنها نیست و آنها فقط به عملیات تجسس و شناسایی خود می پردازند و از خطر بالقوه تهدیدات هوایی توسط موشک و یا هواپیماهای جنگنده سرنشین دار در امان هستند.

برتری المان های انسانی یا ضعف هواپیماهای بدون سرنشین ؟

در معادلات نظامی هواپیماها و سیستم های نظامی در رده های مختلفی در کنار یکدیگر قرار می گیرند و نقش مکمل را برای هم دارند، مانند هلی کوپترها و جت های جنگنده (شامل هواپیماهای حمل و نقل، سوخت رسان، جنگنده، هواپیماهای دارای سیستم راداری و تجسسی مانند آواکس و بمب افکن ها) که هر کدام وظیفه خود را انجام داده و مکمل یکدیگر می باشند و در این میان حالا هواپیماهای بدون سرنشین نیز به آنها اضافه شده اند که در حال حاضر نقش متغیری را ایفا می کنند که یک جای خالی از این معادلات را بتواند پر کند.
بطور مثال بر فراز افغانستان و عراق هواپیماهای بدون سرنشین زیادی ماموریت های تجسسی و انهدامی خود را انجام می دهند و هواپیماهای جنگنده سرنشین دار در پایگاه های اطراف و یا بر روی عرشه ناوهای هواپیمابر مستقر در اطراف مناطق عملیاتی فقط بصورت آماده باش بوده تا در صورت نیاز به کمک هواپیماهای بدون سرنشین بروند. در واقع هواپیماهای بدون سرنشین می توانند ماموریت خود را بدون تهدیدات احتمالی به خوبی انجام دهند اما در صورت بروز هر گونه تهدیدی مانند حملات هوایی جنگنده ها نمی توانند با آنها مقابله کنند و به همین دلیل از جنگنده ها برای پوشش آنها استفاده می شود و بدون این پوشش نزدیک هوایی موفقیت انجام عملیات به شدت کاهش می یابد.
تصور کنید در یک نبرد هوایی در یک لحظه ماشینی خودکار مانند یک هواپیماهی بدون سرنشین که بتواند وظیفه یک خلبان آموزش دیده، یک افسر تسلیحات و مهمات و توانایی های یک جنگنده مدرن را در یک زمان به خوبی انجام دهد، که برای هواپیماهای بدون سرنشین امروزی غیر ممکن است. برای درک بهتر اینکه چرا هواپیماهای بدون سرنشین می توانند از عهده عملیات های تجسسی به خوبی بر آیند اما نمی توانند مانند جنگنده های سرنشین دار در نبردهای هوایی شرکت کنند به این نکته اشاره می کنیم که به هنگام مواجهه هواپیما با یک هواپیمای دیگر مهمترین نیاز درک و ارزیابی خلبان از موقعیت خود و موقعیت هواپیمای مقابل و هم چنین ارزیابی سطح تسلیحات خود می باشد و در این حالت خلبان با مانورهای متعدد خود را در موقعیت مناسبی برای حمله به هواپیمای دوم و یا فرار از موشک های آن قرار می دهد. در اینجا خلبان می بایست بتواند چند لحظه آینده را پیش بینی کند و با مانورهای لازم به موقعیت مناسبی برود و این توانایی و عملکرد حیاتی وجه تمایز هواپیماهای سرنشین دار با نمونه های بدون سرنشین است.

برتری المان های انسانی یا ضعف هواپیماهای بدون سرنشین ؟

عوامل دیگری نیز در اینجا می تواند تاثیر گذار باشد، مانند آب و هوا، تغییرات در جغرافیای مناطق عملیاتی (مانند نزدیکی و مجاورت با کوه)، سطح سوخت، قواعد و تعاملات، مجاورت و نزدیکی با سایر هواپیماها (شامل هواپیماهای تجاری که می توانند در آسمان مناطق جنگی نیز پرواز کنند)، سلاحها و تجهیزات دفاعی در هر هواپیمای جنگنده محیط و شرایط دمایی مختلف که می تواند بر اثر موشک های حرارتی تاثیر گذار باشد. خلبان و کمک خلبان تمامی این فاکتورها و شرایط را تحلیل می کنند و در یک لحظه تصمیم گیری می کنند و در این حالت هواپیما با تغییر در G پروازی و شیرجه به سمت پایین و یا افزایش ناگهانی سرعت حتی با استفاده از پس سوز موتور برخی تهدیدات را دفع می کنند. از طرف دیگر خلبان خود می تواند بهترین منبع اطلاعاتی در شناخت مسیر پروازی باشد و راه های مختلف را برای ورود سایر هواپیماها به منطقه مورد نظر مورد یررسی قرار دهد چراکه خود به صورت عملی و تجربی با آن مواجه بوده در صورتی که در هواپیماهای بدون سرنشین فقط با تکیه بر تصاویر ضبط شده می توان مسیر را برسی کرد.
کارشناسان و خلبانان می گویند درک و فهم موقعیت و شرایط چیزی است که خلبان آنرا حس می کند و می تواند بینش بهتری از آن را در اختیار سایرین قرار دهد و این چیزی است که سنسورها و حسگرهای هواپیماهای بدون سرنشین از عهده آن بر نمی آیند چراکه فقط تصاویر و اطلاعات را ثبت می کنندو پردازش مغز انسان عامل مهمی در چگونگی تشریح موقعیت های مختلف می باشد. خلبانان برای موقعیت های مختلف آموزش های لازم را دیده اند و می توانند در عملیاتها و شرایط مختلف بنا به نیاز تصمیمات مختلفی بگیرند، تصمیماتی خاص که ممکن است در هدایت گر مرکزی هواپیماهای بدون سرنشین برنامه ریزی نشده باشد و این برتری مطلق پرواز هواپیما با خلبان می باشد.

برتری المان های انسانی یا ضعف هواپیماهای بدون سرنشین ؟

مانع بعدی طراحی و ساخت هواپیماهای بدون سرنشین می باشد چراکه در ساخت آنها محدودیت های سازه ای و رسیدن به نقطه بهینه در طراحی مشکلی است که می بایست برخی توانایی های آنها را محدود کرد. برای داشتن هواپیمایی با قدرت مانور بالا این هواپیما به موتورهای بزرگتر و قویتری نیاز دارد. موتور بزرگتر یعنی وزن بیشتر و اندازه بزگتر و نیاز به مخازن سوخت بیشتر به دلیل مصرف سوخت بالاتر و هم چنین سازه ای قویتر برای نگه داشتن موتور که این افزایش ها در اندازه و وزن باعث کاهش زمان گشت زنی هواپیما می شود. سنسورهای بکار رفته در هواپیماهای بدون سرنشین منجر به تغییر در پروفیل بدنه و فریم هواپیما می گردد که این تغییر در پروفیل بدنه باعث افزایش سطح مقطع راداری و کاهش قابلیت رادار گریزی می شود. تقریبأ با اضافه شدن هر ویژگی و توانایی هواپیما دستخوش تغییراتی می شود و تمامی این تغییرات هزینه هایی را تحمیل می کند. در همین زمینه خلبانان با تجربه هواپیماهای جنگنده نیز می گویند سنسورها و سیستم های کامپیوتری و پردازشی هواپیماهای بدون سرنشین نمی توانند جایگزین مغز انسان شوند چراکه مغز انسان از خود ابتکار عمل داشته و می تواند فرامین مختلفی که غیر قابل پیش بینی بوده اند را نیز اجرا کند اما در سیستم های کامپیوتری بدون تعریف اولیه در هسته مرکزی این امکان وجود ندارد.
در اینجا هم چنین محدودیتی وجود دارد که معمولأ درباره آن بحث نمی شود. هر سنسوری که اطلاعات لازم برای هدایت هواپیما توسط کنترل گری که از راه دور هواپیما را کنترل می کند فراهم می کند در حین نبردهای هوایی با چالش های تاکتیکی پیش رو خواهد بود و در انتقال این حجم از داده ها در هر لحظه از زمان با مشکلاتی مواجه خواهد بود. برای درک بهتر این موضوع مثالی را اینگونه مطرح می کنیم. فرض کنید با گوشی هوشمند خود در حال کنترل هواپیمایی در هزار مایل دورتر می باشید. به هنگام تاریکی و در شرایط آب و هوایی نا مساعد و در آسمانی شلوغ با تعداد زیادی هواپیما از انواع مختلف در کریدورهای پروازی مختلف هواپیمای شما تحت حملات هوایی مختلفی از سوی چند هواپیما قرار می گیرد و صفحه نمایش کنترلی مملو از پارازیت های مختلف می شود، هم چنین شرایط آب و هوایی بد هم در این روند بی تاثیر نیست، به همین ترتیب شما در این شرایط کارایی لازم برای کنترل هواپیما را نخواهید داشت و شلوغی مسیر هوایی شما را دچار سردرگمی می کند و مهمترین عاملی که در اینجا مطرح است از دست دادن کنترل هواپیما توسط خلبانی است که از راه دور آنرا هدایت می کند و در اینجا می تواند دریافت که هدایت هواپیما توسط خلبانی که دورن کابین هواپیما نشسته و این شرایط را خود حس می کند و در تمام طول مسیر کنترل هواپیما و منطقه را در دست دارد چه تفاوتی به کنترل از راه دور خواهد داشت.

برتری المان های انسانی یا ضعف هواپیماهای بدون سرنشین ؟

در حال حاضر با تکنولوژی های موجود هیچ هواپیمای بدون سرنشینی وجود ندارد که بتواند مجموعه توانایی های جنگنده های سرنشین دار را در خود داشته باشد و در حال حاضر سیستم های هواپیماهای بدون سرنشین مناسب برای انجام عملیات هایی نظیر تجسس و نظارت و یا بمباران مناطقی است که تهدیدات بالقوه ای متوجه هواپیما نباشد. به تازگی ارتش آمریکا بر روی ساخت جنگنده های بدون سرنشینی کار می کند که بتوانند ماموریت های بیشتری را با عملکرد بهتر انجام دهند و در مقابله با تهدیدات از خود دفاع کنند و حتی با هواپیماهای جنگنده سرنشین دار درگیر شوند. حال باید دید که در عمل این هواپیماها آیا از عهده این فرامین و وظایف بر می آیند یا نه. نکته حائز اهمیت پیشرفت روز افزون تکنولوژی هواپیماهای بدون سرنشین است که دست یابی به چنین توانایی هایی را دور از ذهن باقی نمی گذارد اما به این نکته نیز باید توجه داشت که جنگنده های سرنشین دار نیز به موازات هواپیماهای بدون سرنشین دستخوش تغییراتی خواهد شد. باید دید این رقابت در نهایت منجر به جایگزینی یکی با دیگری می شود و یا اینکه هر دو به عنوان مکملی در کنار یکدیگر بسته به نیازهای عملیاتی مورد استفاده قرار خواهند گرفت.

منبع: هیتنا (www.hitna.ir)

www.hitna.ir
بیشتر بخوانید
تبلیغات
پلتفرم کمپانکست
ایران سرور - خرید هاست دامین سرور هاست ابری
دیدگاه کاربران
فرستادن دیدگاه جدید