گفتگوی TED: برنامهی اسپیسایکس برای پرواز انسان به هر نقطه از جهان در 30 دقیقه (+لینک دریافت ویدیو)
پس این، برای اسپیساکس لحظه بسیار مهمی بود. با فالکن ۹ و حالا با فالکن هِوی، حالا ما میتوانیم به مدار زمین هر میزان باری که تا کنون ممکن بوده یا از حالا ممکن میشود را ارسال کنیم.
تاریخ گفتگو: آوریل 2018
زمان گفتگو: 21 دقیقه
راهنمای دانلود: بر روی Share کلیک نموده و گزینه Download را انتخاب نمایید. سپس با انتخاب زبان مورد نظر برای زیرنویس (Subtitle)، ویدیو و یا فایل صوتی را دانلود نمایید.
-------------------------
متن ویدیو:
کریس اندرسون: پس دو ماه پیش، اتفاقی دیوانه وار پیش آمد. ممکن است برای ما توضیح بدهید، چون نظر خیلی از مردم را جلب کرد؟
گوین شاتول: من در ابتدا سکوت میکنم، و بعد صحبت خواهم کرد.
صداها (ویدئو): پنج، چهار، سه، دو، یک.
(تشویق)
زن: پرتاب شد، فالکن هِوی برو.
گ ش: پس این، برای اسپیساکس لحظه بسیار مهمی بود. با فالکن ۹ و حالا با فالکن هِوی، حالا ما میتوانیم به مدار زمین هر میزان باری که تا کنون ممکن بوده یا از حالا ممکن میشود را ارسال کنیم. ما برای اواخر امسال، چند بار فالکن هوی را پرتاب خواهیم کرد، پس این باید حتما درست انجام میشد. اولین باری بود که آن را به پرواز درآوردیم، و البته، ستارههای این نمایش، مسلماً، فرود همزمان بوسترهای خواهر و برادر بود. من هیجان زده بودم.
(خنده)
از گروهم متشکرم. به هر حال، شاید هزار نفر آنجا اطراف من ایستاده بودند. و استارمن. اگرچه استارمن جلب توجه زیادی نکرد -- بوسترها این کار را کردند.
ک ا: (خنده)
ک ا: باید باری میفرستادیم -- چرا یک تسلا به فضا نفرستیم؟
گ ش: کاملا مناسب بود.
ک ا: گوین، بگذار کمی به عقب برگردیم. منظورم این است که، چطور مهندس و رئیس اسپیساکس شدید؟ دختر خیلی خرخوانی بودی؟
گ ش: فکر نمیکنم خرخوان بودم اما قطعا کارهایی می کردم که دخترها نمیکردند. از مادرم که هنرمند بود، پرسیدم، وقتی کلاس سوم بودم، خودرو چطور کار میکند، او نمی دانست، پس به من یک کتاب داد، که آن را خواندم، و یقینا، اولین شغل من در رشته مهندسی مکانیک با شرکت کرایسلر موتورز بود در صنعت خودرو. در حقیقت بخاطر آن کتاب وارد مهندسی نشدم بلکه چون مادرم من را به برنامهای از انجمن زنان مهندس برد، و من عاشق مهندس مکانیکی شدم که سخنرانی کرد، او واقعا کار حساسی انجام میداد، و من عاشق لباسش شدم.
(خنده)
این چیزی است که به دِل یک دختر ۱۵ ساله مینشیند. معمولا از تعریف این موضوع اجتناب می کردم، اما اگر این دلیل مهندس شدنم باشد -- ببین، بنظرم باید در این باره حرف بزنیم.
ک ا: شانزده سال پیش، کارمند شماره هفت اسپیساکس شدی، و بعد طی سالهای بعد، به هر طریق توانستی رابطه چند میلیارد دلاری با ناسا برقرار کنی، حتی با این وجود که اسپیساکس در سه پرتاب اول منفجر شد. منظورم این است که، واقعا چطور این کار را کردی؟
گ ش: حقیقت اینکه، فروش موشک کلا بر اساس رابطه است و ایجاد ارتباط با این مشتریان. وقتی که موشکی برای فروش نداری، موضوع مهم این است که بتوانی گروهت را بفروشی، اینکه توان تجاری مدیرعاملت را بفروشی -- که این روزها خیلی هم سخت نیست -- و در اصل، مطمئن باشی که هر مسئله فنی که دارند یا هر نگرانی را، بتوانی همان موقع پاسخ دهی. پس فکر کنم، مهندس بودنم به من کمک کرد. و در نقش من در هدایت فروش برای ایلان مفید بود.
ک ا: و در حال حاضر، تمرکز اصلی شرکت فکر کنم، رقابت با بوئینگ است در اولین بودن در ارائه خدمات به ناسا برای ارسال انسان به مدار. مشخص است که اینجا، ملاحظات ایمنی مقدم است. خوابت چطور است؟
گ ش: واقعا خیلی خوب میخوابم. کلا خوش خوابم، این یکی از خوبیهای من است. اما به نظرم در روزهایی که به سمت خدمه پروازیمان میرویم احتمالا کمی بیخواب خواهم شد. اما، اساسا، ایمنی از طراحیِ سیستمی که میخواهی افراد با آن پرواز کنند میآید، و ما سالهاست که رویش کار میکنیم، در واقع، تقریبا یک دهه، روی این فناوری کار کردهایم ما فضاپیمای باربری دراگون را برداشتیم و آن را برای اینکه بتواند خدمه حمل کند ارتقا دادیم. و همانطور که گفتم، ما مشغول مهندسی این سیستمهای ایمنی برای مدت زیادی هستیم.
ک ا: مگر سیستمی ندارید که اجازه فرار لحظهای میدهد اگر مشکلی پیش بیاید.
گ ش: درست است. اسمش سیستم گریز از پرتاب است.
ک ا: فکر کنم این را داریم. بگذار نشانش بدهیم.
گ ش: این فیلمی از آزمایشی است که در ۲۰۱۵ انجام دادیم. این شبیهسازی وقتی است که واقعا اتفاق بدی در سکوی پرتاب بیفتد. اساسا، میخواهی کپسول از محل خطر جاخالی بدهد. میخواهی که از موشک دور شود که در زیر آن روز بدی داشته. این وقتی است که مشکلی روی سکو پیش بیاید. ما امسال هم نمایش دیگری خواهیم داشت که اگر مشکلی برای خود موشک در حال پرواز پیش بیاید.
ک ا: و آن موشکها امکان کاربرد دیگری هم دارند، نهایتا.
گ ش: بله، سیستم گریز از پرتاب دراگون به نوعی منحصر به فرد است. یک سیستم ترکیبی گریز از پرتاب است. که اساسا یک پیشرانه است سیستم پیشرانه و موتورهای آن در داخل کپسول ترکیب شده، پس اگر مشکلی را در موشک تشخیص دهد، کپسول را دور خواهد کرد. سیستمهای ایمنی کپسول در گذشته، مثل کِشندههای تراکتور بودهاند، و دلیلی که نمیخواستیم این کار را بکنیم این که خود کشنده باید قبل از ورود به کپسول از آن جدا شده باشد، ما میخواستیم، احتمال شکست را در طراحی حذف کنیم.
ک ا: به نظرم، اسپیساکس استفاده مجدد از موشک را مثل یک کار عادی کرده است، معنیاش این که شما کاری کردهاید برای مثال، که هیچ برنامه فضایی دولتی، نتوانسته انجام دهد. این چطور امکان دارد؟
گ ش: به نظرم چند نکته وجود دارد -- در واقع، یک میلیون نکته -- که اسپیساکس را موفق کرده است. اول اینکه ما از یک نظر روی شانه غولها نشستهایم. درسته؟ باید به صنایع موشکی و پیشرفتهایش تا امروز توجه کنیم، و باید بهترین نظرها را انتخاب کنیم، آنها را اهرم کنیم. ما قبلا فناوری نداشتیم که مجبور باشیم در سفینههایمان قرار دهیم. پس مجبور نبودیم تا طراحیهایمان حول سیستمهای قبلیمان باشد که شاید ایمنترین نبودند یا مشخصا گران بودند، پس واقعا میتوانستیم اجازه دهیم فیزیک به تنهایی محرک طراحی این سیستمها باشد.
ک ا: برنامههای دیگری هم بودند که از پایه آغاز شدند. آخرین جملهای که گفتی، اجازه دادی تا فیزیک طراحی را هدایت کند، مثال آن چیست؟
گ ش: صدها مثال وجود دارد، اما اساسا، ما باید طراحی سفینه را واقعا، از یک صفحه خالی شروع میکردیم، و باید تصمیماتی که میخواستیم را میگرفتیم. معماری مخزن سوخت -- یک طراحی عمومی گنبدی است. اساسا مثل دو قوطی آبجو است که پشت هم قرار گرفتهاند، یکی پر از اکسیژن مایع، و دیگری پر از سوخت RP، و باعث صرفهجویی در وزن شد. و اجازه داد تا بار بیشتری را با همان طراحی برداریم. یکی دیگر از اجزاء سفینه که الان پرواز میکند اینکه ما حالا از اکسیژن مایع متراکم و RP متراکم استفاده میکنیم، که فوق سرد است، و اجازه میدهد تا سوخت بیشتری در سفینه قرار دهید. در جای دیگری انجام شد، احتمالا نه در سطحی که ما انجام میدهیم، ولی محدودههای وسیله را افزایش زیادی داد، که مشخصا اطمینان را افزایش میدهد.
ک ا: گوین، فکر کنم تو ۱۰ سال پیش مدیرعامل اسپیساکس شدی، کار کردن اینقدر نزدیک به ایلان ماسک چطور است؟
گ ش: عاشق کار برای ایلان هستم. در واقع ۱۶ سال است که این کار را میکنم. فکر نمیکنم که آنقدر احمق باشم که ۱۶ سال کاری را بکنم که دوستش ندارم. او بامزه است و اساسا بدون اینکه چیزی بگوید باعث میشود تا بهترین کارت را انجام دهی. نیازی ندارد کلمهای بگوید. فقط میخواهی کارهای بزرگی انجام دهی.
ک ا: شاید بهترین آدمی باشی که به این سوال پاسخ دهی، که گیجم کرده است. و آن روشن کردن این واحد عجیب زمان است به نام «زمان ایلان». برای مثال، سال گذشته، از ایلان پرسیدم، میدانی، تسلا در سطح آمریکا کِی خودران میشود، و جواب داد دسامبر گذشته، که اگر از زمان ایلان استفاده کنی مسلما درست است. خوب نسبت تبدیل بین زمان ایلان و زمان واقعی چیست؟
(خنده)
گ ش: کریس من را در موقعیت خاصی میگذاری. از تو ممنونم. شکی نیست که ایلان در زمانبندیهایش خیلی افراطی است، اما صادقانه بگویم، این ما را به انجام کارهایی بهتر و سریعتر هدایت میکند. معتقدم تمام زمان و تمام پولهای دنیا منجر به بهترین راهکار نمیشود، و گذاشتن این فشار روی گروه تا سریعتر حرکت کند واقعا مهم است.
ک ا: حس میکنم که اینجا نقش کلیدی میانجیگری را بازی میکنی. منظورم اینکه، او این هدفهای دیوانهوار را معین میکند که خیلی اثر دارد، اما، در دیگر موارد، ممکن است گروه را متلاشی کند یا انتظارات غیر ممکنی را بوجود آورد. به نظر میرسد که راهی پیدا کردهای تا بگویی، «بله، ایلان»، و بعد به شکلی که قابل قبول باشد آن را انجام دهید هم برای او وهم برای شرکتت، و کارمندانت.
گ ش: دو برداشت خیلی مهم از این موضوع وجود دارد. اول اینکه، وقتی ایلان چیزی میگوید، باید درنگ کنی و یکدفعه چیزی نگویی، «خوب غیر ممکن است»، یا، «امکان ندارد این کار را بکنیم. نمیدانم چطور.» بهتره چیزی نگی، و فکر کنی، و بعد راهی پیدا میکنی تا انجامش بدهی. و چیز دیگری که فهمیدم، که رضایت شغلیم را بسیار سخت کرده بود. همیشه حس کردم که شغل من این است که این نظرات را بگیرم و به اهداف سازمان تبدیل کنم، قابل دستیابیشان کنم، و به شکلی شرکت را روی این شیب تند بچرخانم، و راحتش کنم. و هر بار متوجه شدم که حس میکردم انگار قبلا اینجا بودهام، ما میچرخیدیم، آدمها احساس راحتی میکردند، و ایلان همه چیز را به هم میریخت، و یکباره، ما دیگر راحت نبودیم و دوباره از آن شیب تند بالا میرفتیم. اما بعد یکبار متوجه شدم که این وظیفه اوست، و وظیفه من اینکه شرکت به راحتی نزدیک شود تا او بتواند دوباره فشار بیاورد و ما را روی شیب قرار بدهد، بعد دوباره شغلم را خیلی بیشتر دوست داشتم، بجای آنکه دائما خسته باشم.
ک ا: پس اگر آن نسبت تبدیل را تخمین بزنم زمان ایلان به زمان واقعی حدود ۲x. خیلی فاصله دارم؟
گ ش: خیلی هم وحشتناک نیست، و تو گفتی من نگفتم.
(خنده)
ک ا: میدانید، اگر به جلو نگاه کنیم، یک انگیزه بزرگ اسپیساکس معتقد است تا، شایع شده که روی، شبکه عظیمی از واقعا هزاران ماهواره مدار پایین کار میکند تا بتواند اینترنت با عرض باند بالا و قیمت ارزان برای هر متر مربع از سیاره زمین فراهم کند. آیا میتوانی چیزی از این برایمان بگویی؟
گ ش: ما معمولا خیلی در مورد این پروژه خاص صحبت نمیکنیم، نه اینکه چیزی را مخفی میکنیم، اما احتمالا این یکی از چالش برانگیزترین پروژههایی است که ما برداشتهایم اگر چالشیترین نباشد. تا کنون کسی در گذاشتن دسته های بزرگ ماهواره برای اینترنت پر سرعت که اساسا اینترنت ماهوارهای است موفق نبوده، و معتقدم که مشکل اینجا فیزیک نیست. فکر میکنم که میتوانیم راهکار مناسب فنی را پیدا کنیم، اما باید نتیجه تجاری از آن ایجاد شود، و هزینه آن برای شرکت بیشتر از ۱۰ میلیارد دلار برای پیاده سازی است. پس ما حرکتی رو به جلو داریم اما مسلما هنوز ادعای پیروزی نداریم.
ک ا: به نظرم، تاثیر آن مشخصا، اگر در دنیا اتفاق افتد، از ارتباطی در همه جا، خیلی انقلابی خواهد بود، احتمالا بیشتر خوب خواهد بود -- منظورم، تغییرات زیادی پیش میآید اگر همه بتوانند با قیمتی مناسب متصل شوند.
گ ش: شکی نیست که دنیا را تغییر خواهد داد.
ک ا: چقدر نگرانی وجود دارد، برنامه ریزی آن چقدر مشکل است، آیا نگرانیها تنها درباره زبالههای فضایی است؟ مردم خیلی نگران این هستند. این افزایش عظیمی در تعداد ماهوارههای در مدار است. آیا نگرانی وجود دارد؟
گ ش: ماندههای فضایی باعث نگرانی هستند، شکی نیست -- نه بخاطر اینکه احتمالش زیاد است، اما عواقب آن اگر پیش بیاید خیلی مخرب است. اساسا ذراتی را به مدار پرتاب میکنی که میتوانند برای دهها سال یا بیشتر در آن مدار بمانند. پس در حقیقت، لازم است تا در هر ماموریت مرحله دوم موشک را پایین بیاوریم تا به لاشه یک موشک که بدور زمین میگردد تبدیل نشود. پس واقعا باید بخوبی به آن نظارت کرد.
ک ا: با وجود موفقیت چشمگیر موشک فالکون هِوی، تمرکزتان روی آن به عنوان برنامه توسعه آینده نیست. روی موشکی بسیار بزرگتر شرطبندی کردهاید به نام BFR، که مخفف ...
گ ش: مخفف موشک بزرگ فالکون (Big Falcon Rocket) است.
ک ا: موشک بزرگ فالکون، درسته.
منطق تجاری اینکار چیست؟ وقتی اینهمه در آن فناوری خارقالعاده سرمایه گذاری کردهاید، و حالا یکباره میروید به چیزی خیلی بزرگتر. چرا؟
گ ش: در اصل ما درطول زمان یاد گرفتیم که کجا این سیستمهای پرتاب را توسعه دهیم. کاری که میخواهیم بکنیم اعلام محصولی جدید قبل از آنکه بتوانیم مشتریانمان را قانع کنیم که باید به سوی این محصول حرکت کنند نیست، پس حالا روی موشک بزرگ فالکون کار میکنیم، اما به پرتاب فالکونهای ۹ و فالکون هِوی ادامه خواهیم داد تا وقتی که BFR از دید عموم کاملا قبول شود. اما همین حالا روی آن کار میکنیم، ما اصلا فالکون ۹ و فالکون هِوی را برای کار روی BFR تعطیل نمیکنیم.
ک ا: منطق این است که BFR چیزی است که برای بردن انسان به مریخ لازم است؟
گ ش: درست است.
ک ا: اما به نوعی، ایدههای تجاری دیگری هم برای این پیدا کردهاید.
گ ش: بله، BFR میتواند ماهوارههایی که ما اکنون به مدار میبریم را به مدارهای متعددی ببرد. حتی اجازه میدهد تا کلاس جدیدی از ماهوارهها به مدار بروند. اساسا، قطر کلاهک هشت متر است، پس میتوانید فکر کنید که چه تلسکوپ غول پیکری میتوانید داخل این کلاهک، در محل بار بگذارید، و چیزهایی واقعا بی نظیر ببینید و اکتشافات بزرگی در فضا انجام دهید. اما قابلیتهای باقیمانده دیگری هم وجود دارد که از BFR بدست میآید.
ک ا: قابلیت باقیمانده؟ گ ش: این یک قابلیت باقی مانده است.
ک ا: اسمش را این گذاشتهای؟ بگو ببینم این دیگر چیست؟ اوه یک لحظه صبر کن --
گ ش: این فالکون هِوی است. البته که قابل توجه است، چه موشک زیبایی، و آن آشیانه میتواند مجسمه آزادی را در خود جای دهد، و میتوانید حسی از اندازه فالکون هِوی بدست آورید.
ک ا: و این واقعیت که ۲۷ موتور آنجاست. که بخشی از اصول طراحی بوده که شما، بجای اختراع موشکهای بزرگتر به هم وصلشان کردهاید.
گ ش: این دقیقاً همان توانایی باقیمانده است. ما موتور مرلین را برای موشک فالکون ۱ توسعه دادهایم. میتوانستیم آن موتور را دور بیاندازیم و موتور کاملا جدیدی برای فالکون ۹ بسازیم. که احتمالا نام دیگری داشت، چون فالکون ۹ دارای نه موتور مرلین است، اما بجای صرف یک میلیارد دلار برای موتوری جدید، ما نه تای آنها را کنار هم در زیر فالکون ۹ گذاشتیم. توانایی باقی مانده: سه فالکون ۹ را به هم بچسبان و چیزی که داری بزرگترین موشک عملیاتی است. و همینطور کار پر هزینهای بود. اما به نسبت شروع از اول راه خیلی کاراتری بود.
ک ا: و BFR چقدر بزرگتر از آن است، از نظر قدرت؟
گ ش: BFR حدودا، فکر کنم دو و نیم برابر این اندازه.
ک ا: درست، و این اجازه میدهد تا -- منظورم، هنوز واقعا این فیلمی که برایتون اینجا پخش میکنیم را باور نمیکنم. این واقعا یعنی چی؟
گ ش: الان این روی زمین است، اما این اساسا سفر فضایی برای زمینیها است. برای دیدن این توانایی باقی مانده نمیتوانم صبر کنم. در اصل، کاری که میخواهیم انجام دهیم این است که BFR را مثل هواپیما پرواز دهیم و سفرهای نقطه به نقطه روی زمین انجام دهیم، پس میشود از نیویورک یا ونکوور بلند شوی و نصف جهان را پرواز کنی. تقریبا نیم ساعت یا چهل دقیقه در BFR خواهی بود، و طولانیترین قسمت -- بله، عالی است.
(تشویق)
طولانیترین قسمت پرواز در واقع رفت و برگشت با قایق است.
(خنده)
ک ا: منظورم، گوین، ببین، این عالی است، دیوانگی است، درسته؟ این واقعا اتفاق نمیافتد.
گ ش: اوه نه، قطعا انجام میشود. قطعا انجام میشود.
ک ا: چطور؟
(تشویق)
قبل از هر چیز، کشورها باید ورود این موشک را قبول کنند --
(خنده)
گ ش: کریس، میتوانی تصور کنی که ما بخواهیم یک دولت فدرال، پایگاههای نیروی هوایی را برای پذیرش این ورودیها قانع کنیم؟ چون این کاری است که الان میکنیم، مرتبا درسته؟ ما مرحله اول موشک را برمیگردانیم، و آنها را در زمین فدرال در پایگاه نیروی هوایی فرود میآوریم. پس فکر کنم انجامش، نمیدانم، ۱۰ کیلومتر بیرون شهر، شاید تنها پنج کیلومتر خارج از شهر.
ک ا: چه تعدادی مسافر میتوانند این ثروت را پرداخت کنند تا به فضا پرواز کنند؟
گ ش: اولین BFR قرار است حدود صد مسافر داشته باشد. و بگذارید کمی درباره تجارت آن صحبت کنیم. همه فکر میکنند موشکها خیلی گرانند، و به اندازه زیادی هستند، و ما چطور میتوانیم با بلیط هواپیما رقابت کنیم؟ اما اگر دربارهاش فکر کنید، اگر بتوانم این سفر را در نیم تا یک ساعت انجام دهیم، میتوانم دهها پرواز در روز انجام دهم، درسته؟ در صورتی که، یک هواپیمای دور برد میتواند تنها روزی یک پرواز انجام دهد. پس حتی اگر موشک من کمی گرانتر باشد و سوختش هم کمی گرانتر، میتوانم حداقل ۱۰ برابر آنچه در روز میکنند انجام دهم. و درآمدی که لازم دارم را از سیستم دریافت کنم.
ک ا: واقعا معتقدی که زمانی در آینده اجرا خواهد شد؟
گ ش: ظرف ده سال مطمئنا.
ک ا: این زمانبندی گوین است یا ایلان؟
گ ش: زمان گوین است. مطمئنا ایلان میخواهد که سریعتر انجام دهیم.
(خنده)
ک ا: قبول، این واقعا عالی است.
(خنده)
گ ش: من شخصا به این علاقهمندم، چون خیلی سفر میکنم و سفر را دوست ندارم، و دوست دارم تا مشتریانم را در ریاض ببینم، صبح بروم و برای شام درست کردن خانه باشم.
ک ا: پس میخواهید آزمایشش کنید. پس در مدت ۱۰ سال، قیمت یک بلیط اکونومی، شاید چند هزار دلار برای پرواز نیویورک به شانگهای برای هر نفر.
گ ش: بله، فکر کنم چیزی بین قیمت اکونومی و بیزینس باشد، اما برای یک ساعت.
ک ا: بله، بسیار خوب، این قطعا موضوع مهمی است.
(خنده)
و کاربرد دیگری که برای BFR در حال توسعه است رفتن کمی بیشتر از شانگهای است. در این مورد صحبت کنیم. شماها در واقع جزئیات بیشتری را ایجاد کردهاید، مثل، تصویر اینکه انسانها چگونه به مریخ پرواز میکنند، و اینکه چه شکلی است.
گ ش: درسته، ما یک فیلم داریم، این فیلم کوتاه شده از آنهایی است که قبلا نشان دادهایم، چند جزء جدید هم دارد. اما اساسا، از سکو بلند میشوی، یک بوستر داری و یک BFS، سفینه فضایی بزرگ فالکون. از جای خودش بلند می شود. و بوستر سفینه فضایی را در مدار رها میکند، مدار سطح پایین، و بعد بر میگردد، همانطور که ما بوسترها را الان بر میگردانیم. به نظر عالی میرسه، ولی ما روی جزئیات کار میکنیم، و میبینی که این اجزاء را ساختهایم. پس بوستر برمیگردد. اینجا موضوع جدید این است که میخواهیم روی همان سکویی بنشینیم که از آن بلند شدیم. الان ما روی سکوی جدایی فرود میآییم، یا روی یک قایق فرود میآییم. اتصالی تند و سریع، یک کشتی باربری پر از سوخت، یا مخزن سوخت را در نظر بگیر، بگذارش روی بوستر و بفرستش به مدار، یک مانور اتصال انجام بده، سفینه فضایی را سوختگیری کن، و به سمت مقصدت راه بیفت، و این یکی مریخ است.
ک ا: پس حدود، صد نفر با هم به سمت مریخ میروند، چقدر طول میکشد، شش ماه؟ دو ماه؟
گ ش: بستگی به بزرگی موشک دارد. به نظر این نمونه اولیه، که ما همچنان بدنبال ساخت BFR های حتی بزرگتر هستیم، فکر کنم سفری سه ماهه است. الان متوسط شش تا هشت ماه است، ما میخواهیم این کار را سریعتر انجام دهیم.
ک ا: فکر میکنی که اسپیساکس کی اولین انسان را روی مریخ فرود میآورد؟
گ ش: این زمانبندی کاملا مشابهی با پرواز نقطه به نقطه دارد. همان قابلیت است. حدود یک دهه طول خواهد کشید -- نه این دهه.
ک ا: زمان واقعی، دوباره در مدت یک دهه. خوب این هم بسیار شگفت آور است.
(خنده)
چرا سخته؟ جدا، چرا؟ منظورم، شرکتی داری که این ماموریت رسمی آن است. آیا کسی واقعا به این ماموریت آورده شده، منظورم این است که، آدمهای زیادی دور و بر هستند فکر میکنی که کی، بیا دیگه، فرض کن اینهمه استعداد داری، اینهمه توانایی در فناوری، این همه موضوع روی زمین که نیاز به توجه اضطراری دارند. چرا باید با این مسافرت به سیاره دیگری فرار کنی؟
(تشویق)
گ ش: خوشحالم این را پرسیدی، اما فکر کنم که باید ذهنمان را کمی گسترده کنیم. کارهای زیادی برای انجام روی زمین هست، که شرکتهای زیادی هم روی آنها کار میکنند. به نظرم ما روی یکی از مهمترین موضوعاتی که ممکن است کار میکنیم، و آن پیدا کردن محل دیگری است تا انسانیت بتواند زندگی و رشد کند. اگر اتفاقی برای زمین بیفتد، باید انسانها جای دیگری زندگی کنند.
(تشویق)
این کاهش خطر بنیادی برای نوع انسان است. و این موضوع بهتر کردن سیاره ما و بیشتر مواظبت کردن از آن را کم اهمیتتر نمیکند، اما معتقدم باید چند مسیر برای بقا داشته باشی، و این یکی از آنها است. و بگذارید تا درباره چیزهای مایوس کننده حرف نزنیم، مثلا، به مریخ میرویم تا مطمئن شویم همه زمینیها نمیمیرند. واقعا، خیلی وحشتناک است، دلیل بدی برای انجام این کار است. اساسا، جای دیگری برای اکتشاف است، و این چیزی است که انسانها را با سایر حیوانات متفاوت میکند، این حس اکتشاف و حس اعجاب و یاد گرفتن چیزهای جدید است و هچنین باید بگویم، این اولین قدم ما برای رفتن به منظومه خورشیدی دیگری است و بطور بالقوه به سایر کهکشانها، و به نظرم این تنها زمانی است که تصورم از ایلان جلو زده است، چون دوست دارم آدمهای دیگر را در منظومههای دیگر ببینم. مریخ خوبه، اما یک سیاره موقتی است. برای مسکونی کردنش باید کارهایی انجام بشود.
(خنده)
میخواهم آدمهایی را پیدا کنم، یا هرچه که اسم خودشان را میگذارند، در منظومهای دیگر.
ک ا: رویای بزرگی است.
گوین شاتول، از تو متشکرم. یکی از شگفت انگیزترین شغلها را در این سیاره داری.
گ ش: خیلی از تو متشکرم. متشکرم کریس.
- 8 آذر ماه 1403
آشنایی با «کمال غفاریان»، کارآفرین ایرانیتباری که به ناسا برای بازگشت به ماه کمک میکند - 11 آبان ماه 1403
رونمایی از نسل جدید لباس فضانوردان ناسا با همکاری شرکت «اکسیوم اسپیس» و برند مد «پرادا» (+تصاویر) - 27 مهر ماه 1403
کامیابی آزمایش شرکت اسپیس ایکس در بازگرداندن پیشران موشک به سکوی پرتاب: گامی بسیار بلند در جهت اقتصادی کردن و آسان کردن سفر به فضا - 6 مهر ماه 1403
ایلان ماسک: ۵ «استارشیپ» بیسرنشین به مریخ میفرستیم (+مجموعه تصاویر) - 27 شهریور ماه 1403
فهرست پادکستهای مرتبط با هوانوردی، فضا و هوافضا - 27 شهریور ماه 1403
فهرست نوشتارهای مرتبط با فناوری پرینت سهبعدی